گفتگو با سارا همتی رتبه ۱ کشوری تجربی ۹۴ از تبریز
سارا همتى
تبریز
گروه آزمایشی : علوم تجربی
رتبه علوم تجربی در منطقه :۱
رتبه منحصرا زبان در منطقه :۱۴
میانگین تراز کانون :۸۴۶۷
رشته تحصیلی :چهارم تجربی
نام مدرسه :فرزانگانرشته قبولی در دانشگاه: پزشکی دانشگاه علوم پزشکی تهران
گفتگو با سارا همتی رتبه ۱ کشوری تجربی ۹۴ از تبریز
لطفا خودتان را معرفی کنید و بفرمائید از چه رشتهای چه رتبهای کسب کردهاید؟
سارا همتی هستم رتبه ۱ کشوری تجربی ۹۴ از تبریز.
پدر و مادر شما از لحاظ آموزشی چه کارهایی برای شما انجام دادند؟
ایجاد محیط آرام و فضای گفتگو و فضای منطقی مهمترین کاری بود که آنها انجام دادند. گفتگو در منزل ما اینگونه بود که هر کسی که منطق قوی تری داشت دیگران صحبتهایش را قبول می کردند. نقش اولیا من بیشتر از لحاظ فراهم کردن این فضا بود نه اینکه درس بدهند یا درس بپرسند.
برای این نکته که بیان کردید در منزل شما صحبت هر کسی که منطق قوی تری داشت پذیرفته میشد میتوانید مثالی بزنید؟
مثلا در درس ادبیات اکثر دوستانم که پدر و مادرشان با مادرم در ارتباط بودند کلاس می رفتند و اولیای من تمایل داشتند من هم کلاس بروم ولی من توضیح دادم که نیاز به کلاس ندارم و دلایلی آوردم از جمله اینکه ادبیات یک درس موضوعی است و خود آدم باید آن را بخواند و قرائت و آرایه هم تعاریف مشخصی دارند و دبیران فقط سلایق خاصی در طرح سوالات گوناگون دارند، آنها هم قبول کردند و در آزمون های مختلف این موضوع ثابت می شد که شاید حرف من درست بوده است و حتی در کنکور هم ثابت شد.
در درس ادبیات چگونه توانستید با خودآموزی بهتر شوید؟
ادبیات موضوعاتی دارد مثل واژه، تاریخ ادبیات و املا اینها چیزی نبود که دبیر بتواند چیز زیادی یاد بدهد، درس مشخص است و باید فقط آن را خواند و زمان گذاشت آرایه هم همینطور آرایهها تعاریف مشخصی دارند و سوالهای زیادی وجود دارد که ممکن است دانشآموز یکی را بتواند جواب دهد ولی دیگری را به دلیل تقاوت سلیقهی طراح نتواند پاسخ دهد. از طرفی برای قرابت، مفاهیمی که قبلا در مدرسه توسط دبیرم توضیح داده شده بود کافی بود. زبان فارسی هم همینطور سوالات زیادی هست که با تمرین آنها میتوان به تسلط کافی رسید.
برعکس این موضوع هم صادق بود؟ یعنی آیا جاهایی بوده که شما با استدلال حرف های اولیای خودتان را قبول کنید؟
شاید فقط در شیوه ی پاسخ گویی به سوالات بود. به این صورت که سرعت من بالا بود و این دقت من را پایین می آورد و پدر و مادرم به من پیشنهاد میدادند این سرعت را کنترل کنم و سعی کردم در کنکور هم درستتر اجرا کنم.
از چه زمانی در منزل شما فضای گفتگو شکل گرفته است؟
همیشه بوده و مهمترش که من به بلوغ فکری برسم یعنی از دبیرستان بود که حرف من هم درست باشد و قبل از آن غالبا حرف های آن ها درست بود و بعدش حرفهای من هم قابل قبول بود.
یکی از مشکلات این است که با ورود دانشآموزان به دبیرستان و مقاطع بالاتر پیگیری های اولیا به مرور قطع می شود اما در منزل شما گویا این موضوع ادامه داشته است؟ آیا شما دوست داشتید با پدر و مادرتان گفتگو کنید؟ آیا آنها هم در مورد محیط کارشان با شما صحبت میکردند؟
بله چون صمیمی بودیم دوست داشتم با هم صحبت کنیم و آنها هم در مورد محیط کار خودشان با من صحبت میکردند و من هم در مورد دوستانم با آنها صحبت میکردم. خصوصا اگر انتقادی هم بود یا در مورد شخصیتهایی که من در مدرسه میدیدم و شخصیتهای مشابهی که آنها در محیط کارشان روبرو میشدند در مورد نحوه برخورد با همکارانشان توضیح میدادند که چه کار کردند و من هم میفهمیدم چه کار باید بکنم.
در مورد کمیت و کیفیت مطالعهی خود توضیح دهید. اینکه چقدر درس می خواندید و سخت کوش بودید و چقدر مهارت های فراشناختی داشتید و روشهای مطالعهی خود را در دروس مختلف میشناختید:
تا بهمن ماه ۵ تا ۷ ساعت مطالعه میکردم بعد از بهمن که مدرسه نداشتیم روزانه ۱۴ ساعت مطالعه داشتم
شماکه نفر اول شده اید سختکوش بودید و زیاد درس میخواندید. آیا شما سختکوشیتان را پنهان نمی کنید؟
نه کسی نیست که کم بخواند و موفق شود حتی کسانی هم که رتبهی بالای ۱۰۰۰ کسب کردهاند برخی روزانه ۱۴ ساعت را مطالعه میکردند.
شما بین هوش و استعداد و سخت کوشی کدام ویژگی را در خودتان برجستهتر و ممتازتر میدانید؟
فکر کنم اینگونه است که هوش مربوط به زمان امتحان دادن است و سختکوشی مربوط به زمان درس خواندن.
چقدر مهارت های فراشناختی داشتید و روشهای مطالعهی درستی داشتید؟
در ابتدایی و راهنمایی خصوصا ابتدایی اصلا درس نمی خواندم و فقط امتحان میدادم و در دبیرستان اگر مطلبی را یاد گرفته بودم که هیچ و اگر نه ابتدا روزنامهوار میخواندم و بعد تست میزدم و بعد عمیق میخواندم.
به نظرتان روش های مطالعهی شما فقط برای شما جواب داده یا مخصوص دیگران هم می تواند باشد؟ قابل تعمیم است یا نه؟
فکر میکنم قابل تعمیم است ولی سطح تستها باید برای افراد مختلف فرق کند.
آیا تا به حال به این فکر کردهاید که فاصلهی زمانی ۲ هفتهای آزمونها تا چه حد سنجیده است؟
از این فاصله زمانی ۲ هفته ای همیشه راضی بودم در آزمونهای جامع که فاصلهی آنها ۱ هفته بود اولش استرسزا بود و فکر میکردم حجم مطالب بالاست ولی همین موضوع سبب شد که کیفیت بالاتر برود و حجم بیشتری از مطالب را در زمان کمتری مطالعه کنم و بعد آزمون فهمیدم که حجم مطالب هم متناسب بوده.
آیا اتفاق خاصی در روز کنکور ایشان رخ داده بود؟
بله به این صورت که ساعت ۱۲ شب که خواب بودند یک کامیون سبب سروصدا شده بود و او تا ۳ نتوانسته بود بخوابد و سر کنکور هم یک نفر سرو صدا ایجاد میکرده و تمرکز او را به هم میزده همچنین گوشی یک نفر در جلسه کنکور زنگ خورده بود. از صحبتهای او نتیجه گرفتم که هر اتفاق غیرمنتظرهای هم که بیفتد همان اتفاقی خواهد افتاد که باید میافتاد و ایشان هم در کانون همین رتبه را کسب میکردند که در کنکور کسب کردند و این به من آرامش داد که شاید حتی حادثهی غیرمترقبه هم نتیجه را تغییر ندهد.
برای آیندهتان چه برنامهای دارید؟
من معمولا هدفگذاری نمیکنم. سعی میکنم مسیر را درست حرکت کنم و به بهترین شکل کارم را انجام دهم خودبه خود نتیجه هم خوب میشود اینکه بگویم برای هدفی دارم تلاش میکنم اینگونه نیست. من مسیر را درست در پیش می گیرم و خیلی هدف بلندمدت در نظر نمی گیرم برای موضوع خاصی تلاش نمی کنم معتقدم مسیر از هدف مهم تر است. اگر مسیر را درست بروم مطمئنم یگ پزشک موفق و خادم به ملتم خواهم بود.
بعد از اینکه رتبهی ۱ کسب کردید مغرور نشدید؟
نه روابطم طوری بود که دوستان و اطرافیانم این شرایط را فراهم نمیکردند. سال های قبل هم می دیدم وقتی کسی متمایز باشد طرد می شود و اجازه ندادم چنین اتفاقی بیفتد و روابطم بیشتر به خاطر آنها بود چون دوستان و اطرافیانم به من لطف داشتند و به من توجه میکردند و من هم جواب میدادم.
انتظار رتبه اول کنکور را داشتید؟
همتی: بله تقریبا. بعد از آزمون احتمال این رتبه را میدادم ولی واقعا مطمئن نبودم.
*چطور خبردار شدید ؟ غافلگیر و هیجانزده نشدید؟
هر سال رسم است برای اعلام نفرات برتر قبلا موضوع را تلفنی خبر میدادند ولی امروز کسی از سازمان سنجش با من تماس نگرفت. صبح عمهام در شبکه خبر به طور زیرنویس خبر را دیده بود و تماس گرفت اطلاع داد. برای پیگیری مجددا جستجو و پیگیری کردم ولی چیزی ندیدم. تا اینکه نتایج روی سایت سازمان سنجش منتشر شد. با وجود همین کش و قوسها و استرسها تقریبا بعد از اعلام نتایج هیچ حس خاصی پیدا نکردم.
*نفر اول کنکور چطور درس خواند؟ کلا زندگی را تعطیل کردید و فقط درس میخواندید؟
خیر! من زندگی را تعطیل نکرده بودم، اما فکر نمیکنم چیزهایی مثل مسافرت و میهمانی و…مهم باشد. سال آخر یعنی پیش دانشگاهی فقط و فقط درس میخواندم.
*الآن بیشتر دخترهای همسن و سال شما در این مقطع تفریحاتی مثل رفتن به مسافرت، شرکت در ورزشهای مختلف و تفریحهای مختلف و… را تجربه میکنند، تفریح و سرگرمی خاص سارا همتی چه بود؟
نه تنها من، هیچ کدام از دخترهای مدرسه ما و همکلاسیهایم اهل چنین تفریحاتی نبودند و بیشتر وقت خود را صرف درس خواندن میکردیم.
*برای رتبه تک رقمی در کنکور چقدر باید درس خواند؟ شما چقدر زمان برای این موضوع اختصاص میدادید؟
تا بهمن ماه سال گذشته من روزانه ۵ ساعت درس میخواندم ولی از بهمن تا قبل از کنکور مطالعه روزانهام به ۱۴ ساعت در شبانهروز رسیده بود.
*برای انتخاب رشته چه برنامهای دارید ؟ تبریز ماندگار میشوید؟
انتخاب اصلی و اولم رشته پزشکی دانشگاه تهران است. شاید برای انتخاب دوم رشته داروسازی را هم انتخاب کنم.
چرا دانشگاه تبریز نه؟
خب به هر حال شیوه آموزشی دانشگاه تهران بهتر از تبریز است. در تبریز هنوز با شیوه قدیمی تدریس میشود و همچنین اینکه طبق شنیدههای من در تهران اساتید به دانشجویان کمک بیشتری میکنند.
*از تجربه زندگی در پایتخت چه تصوری دارید؟
من تک فرزند خانوادهام. ولی از حالا نمیتوانم در این مورد چیزی بگویم. باید شرایط جدید را تجربه کنم و بعد قضاوت کنم.
*چه پیشنهادی برای کسانی که سال آینده کنکور میدهند دارید؟
من بعد از تدریس دبیران ابتدا مطالب را به صورت سطحی و روخوانی مطالعه میکردم، پس از آن تستهای مربوط به آن درس را میزدم و در مرحله آخر، پس از کشف نقاط ضعف، عمیقخوانی را آغاز میکردم، این شیوه من از ابتدای تحصیل تاکنون بوده است.
*به کلاسهای کنکور هم میرفتید؟
نه هیچ کلاس کنکوری نداشتم و فقط برخی دبیران که در ساعت غیر از مدرسه در محیط بیرون کلاسهایی برگزار میکردند در این کلاسها حضور داشتم.
به جز درس به چه چیزهای دیگری علاقمند هستید و دنبال میکنید؟
در بین درس خواندنها و فقط در فواصلی که برای صرف غذا میآمدم فیلم میدیدم. بطور کلی به فیلم علاقه دارم و اگر قرار باشد روزی سراغ پیگیری هنر خاصی هم بروم قطعا به بازیگری و این حیطه مربوط خواهد بود.
آیا فکر میکردید رتبه یک کشور بشید؟!
توی آزمونها آزمایشی معمولا یک میشدم ولی مطمئن نبودم تنها احتمال میدادم
میانگین مطالعه روزانه چقدر بوده؟
مثلا تا بهمنماه که ما مدر سه دا شتیم هم بع ضی کلا سای بیرون رو میرفتم، ساعت پایانی ۰۳:۳۲ بود بنابراین حدود ۵ الی ۷ ساعت میخوندم ولی بعدش ۴۱ ساعت تا روز کنکور.
روی چه برنامهای درس میخوندی؟ آیا برنامه آزمونهای آزمایشی یا خودت برنامه میریختی؟
درسایی که خودم میخواستم بخونم رو طبق برنامهی کاربردی قلمچی میخوندم.
آیا کلاسهایی که میرفتی تداخلی با این برنامه نداشت؟
معمولا نه، ولی سعی میکردم در کنار برنامه خودم بخونم در نهایت اگه کلاسی تداخل داشت مجبور شدم دیگه شرکت نکنم.
نظرت در مورد مشاوره چیه؟ آیا در شهر شما هم مشاورا این ترفند رو دارن که برای جذب شاگرد بیشتر به دروغ بگن فلانی رتبه تک کنکور شاگرد من بوده؟! خودت مشاور داشتی اصلا؟
من مشاور ندارم و کلا هم اعتقادی ندارم به مشاور. ترجیح میدادم خودم در لحظه طبق صلاح دید خودم هر در سی روکه میخوام بخونم و اون لحظه رو مشاور نمیتونه تشخیص بده، اینکه حس و حال من چیه. البته کسانی بودن که به دروغ میگفتن از من ۴۵ میلیون پول دریافت کردن و بم مشاوره میدن!! ولی خب من فقط جوابشون رو نمیدادم!
حرفتو قبول دارم اما یک سری دانشآموزان هستن واقعا نیاز دارن، یعنی بدون وجود یک مشاور و کسی که برا شون برنامه ریزی کنه نمیتونن درس بخونن، اما حالا اگه ک سی بخواد م شاور دا شته باید چه ویژگی دا شته با شد؟ مثلا برای کنکور تجربی، م شاوری که هیچ مدرک تحصیلی نداره یا فوق مدرکش لسانس و دیپلم هست و مثلا تا حالا زیست نخونده میتونه به کس دیگهای مشاوره بده؟! اینکه به تجربهی اون آدم بیشتر بستگی داره یا کسی که خودش این مسیر رو رفته و کنکور داده و رتبهی خوبی آورده؟
در ابتدا باید بگم هر کسی روش خودشو داره و شاید برنامهی یک نفر دیگه بهدردش نخوره اما کاری که مشاور میتونه خوب انجام بده به درس خوندندانش آموز نظم بده ، بنابراین فرد م شاور باید خودش قبلا این نظم رو دا شته با شه زمان کنکور و یک مدرک تح صیلی هم دا شته با شه و مسلما باید مشاور هم راه دانشآموزی که میخواد درون راه بهش مشاوره بده رو رفته باشه.
استادی هست تو شهرتون که بخوای ازش تشکر کنی؟
همهی دبیران بطور کلی. نمیتونم اسم میارم میترسم اسم کسی رو جا بندازم.
کتابهای کمک درسی که بیشتر برات مفید بودن و دوس داری به بچهها معرفی کنی چیا هستن؟
اکثرا گاج بودن اما تمام دروس عمومی رو گاج دا شتم ، برای زی ست گاج نقرهای بهتر از بقیهی کتابهای جامع بود. برای ریا ضی، کتاب جامع مهر و
ماه و برای ش یمی فقط مبتکران. فیزیک انرژی اتمی که معمولا س والاش س ختتر هس ت، امس ال برای فیزیک خیلی به من کمک کرد چون فیزیک
برخلاف سالهای گذشته سخت شده بود.
صحبت آخر؟
برای اینکه بخوان موفق بشن باید حتما ساعت مطالعه بالا و پشتکار داشته باشن. از لحاظ روحی هم به نظرم مسیر مهمتر از هدفه. واسه همین راجع به رتبه و رشته هیچوقت فکر نمیکردم یا اگه کسی هم میپرسید میگفتم نظری ندارم.